برای مدیران تازه کار (10 مقاله خواندنی از هاروارد)

· مشکلات پیش روی مدیران تازه‌کار بسیار عادی است. آن‌ها مدیران ضعیفی نیستند که در سازمان‌های ناکارآمد فعالیت می‌کنند؛ بلکه اشخاصی عادی هستند که با مشکلات طبیعی در وفق‌پذیری مواجه‌اند.
· مدیران تازه‌کار اغلب در نقش جدید خود، دست‌کم در اوایل کار، شکست می‌خورند؛ چراکه با تصورات یا باورهای اشتباه دربارۀ تعریف رئیس وارد آن جایگاه می‌شوند. این باورها به‌دلیل پیش‌پاافتاده و ناقص‌بودن، کاری می‌کند که مدیران تازه‌کار مسئولیت‌های رهبری اصلی خود را نادیده بگیرند.
· وقتی مدیر تازه‌کار ارتباط خوبی با رئیسش برقرار می‌کند، اوضاع را خیلی تغییر می‌دهد؛ اگرچه این تغییر لزوما مطابق انتظارات مدیر تازه‌کار نیست.
· بیشتر رهبرانِ تازه‌منصوب‌شده، در آغاز کار آشنایی کمی با تیمشان دارند و نمی‌توانند افراد جدیدی را برای کمک به رشد یا تحول واحد وارد تیم کنند.
· بسیاری از مدیران تازه‌کار اجازه می‌دهند مبارزه‌شان با بحران‌های کوچک، طرح‌های راهبردی را به حاشیه براند. مبارزه با بحران‌های کوچک احساس مولدبودن می‌دهد؛ اما به گروه‌ها نمی‌آموزد چگونه از عهدۀ مشکلات برآیند یا تفکر راهبردی داشته باشند.
· محول‌کردن مؤثر وظایف یکی از مسئولیت‌های دشوار مدیران تازه‌کار است. مدیران ارشد مسئولیت‌های بزرگی به آن‌ها می‌دهند، ضرب‌الاجل‌های کوتاهی برایشان تعیین می‌کنند و برای کسب نتیجه، فشار زیادی به آن‌ها می‌آورند.
· طبق بررسی‌های مختلف، اطلاعات و فرصت‌ها زمانی ارزشمندتر است که کمتر در دسترس باشد. دانستن این نکته به مدیران کمک بسیاری می‌کند؛ چون از معادل اصل کمیابی در سازمان‌ها، یعنی زمان محدود، منابع محدود و پیشنهادهای انحصاری بهره‌مند می‌شوند.
· کارکردن با رئیسی که انتظارهایش را گنگ و مبهم بیان می‌کند یا علنی حرف نمی‌زند، دشوار است؛ اما مدیران اثربخش برای به‌دست‌آوردن اطلاعات روش‌هایی پیدا می‌کنند.
· تحقیقات نشان می‌دهد وجه تمایز رهبر و مدیر، توانایی پیداکردن مقصد و بهره‌گیری از افراد و گروه‌های مناسب برای رسیدن به آن است.
· رهبران قوی چگونه یاد می‌گیرند ذهنیت پیشنهاد راهکار را پرورش دهند؟ با پرورش سه مهارت: تغییر سطح، تشخیص الگو و شبیه‌سازی ذهنی.