(داستان های فارسی،قرن 14)
0/5
(0 نظر)
| وزن | 232 گرم |
|---|---|
| نویسنده |
نجمه جوادی |
| سال چاپ |
1404 |
| تعداد صفحه |
248 |
| نوع جلد |
شمیز |
| قطع |
رقعی |
| بازنویسی |
14040525 |
3,000,000 ریال
(داستان های فارسی،قرن 14)
جمعیت عزاداران آرامآرام از راه میرسند. موج آدمها بیشتر میشود و صدای نوحهها در هوا میپیچد. مادربزرگ، وقتی تابلوی «به کربلا خوش آمدید» را میبیند، بیدرنگ از ویلچر بلند میشود. با صدایی محکم اما مهربان میگوید: نذر کردم تا حرم پیاده برم. تو چیزی نمیگویی، فقط همراهش قدمبهقدم راه میافتی. هرچند از بقیه عقب میمانید، اما دلتان جلوتر از همهست. نزدیک غروب، به موکبی میرسید که میعاد نشانتان داده بود. هنوز صد عمود تا حرم مانده. قرار میگذارید امشب را استراحت کنید و فردا، روز اربعین، راهی حرم شوید. میعاد توضیح میدهد که وقتی امام حسین علیهالسلام به کربلا رسیدند، زمینی را که قرار بود در آن جنگ رخ دهد، از صاحبش خریدند و آنجا شد «حائر حسینی». مادربزرگها خستهاند، اما دلشان آرام است. یکی تسبیح میچرخاند، دیگری با دستانی که سالها رنج کشیدهاند پای همراهش را ماساژ میدهد، و سومی با سینی آب میان جمع میچرخد. هرکدام به سهم خود، در این مسیر نورانی، خادماند. با صدای دستهی عزاداری آفریقاییها به خودت میآیی؛ سینه میزنند و روی پوست صورتشان دانههای درشت اشک میدرخشد. به زبان خودشان روضه میخوانند و هرکس صدایشان را میشنود اشک در چشمهایش خانه میکند. با خودت فکر میکنی روضه، فصل مشترک همه زبانهای دنیاست و لازم نیست حتما به آن زبان آشنا باشی. فقط باید دلیل آن را بدانی و این دلیل «حسین علیه ااسلام» است.
| وزن | 232 گرم |
|---|---|
| نویسنده |
نجمه جوادی |
| سال چاپ |
1404 |
| تعداد صفحه |
248 |
| نوع جلد |
شمیز |
| قطع |
رقعی |
| بازنویسی |
14040525 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.