(داستان های روسی،قرن 19م،2جلدی)
0/5
(0 نظر)
وزن | 1464 گرم |
---|---|
نویسنده |
لئو تولستوی |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
1004 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
11,500,000 ریال
(داستان های روسی،قرن 19م،2جلدی)
خودش را آنقدر مقصر و جنایتکار میدانست که جز طلب بخشایش از خدا راه دیگری برایش باقی نمانده بود و چون کس دیگری در جهان جز مرد جوان نداشت از او بود که درخواست پوزش میکرد. هنگام نگاه کردن به او سرافکندگی و حقارتش چنان به نظرش واضح و مبرهن میآمد که نمیتوانست کلمه دیگری بر زبان راند. ورونسکی نیز خود را درست مانند آدمکشی میدانست که در مقابل جنازه بیجان مقتولی ایستاده باشد. این پیکری که به دست او قربانی شده بود، عشقشان و یا در حقیقت نخستین مرحله عشقشان بود. خاطره اینکه این شرمساری تا چه اندازه برایشان گران تمام شده بود، خاطرهای دهشتناک بود. احساس بیعفتی و آلایش، آنا را خرد میکرد و در عین حال ورونسکی را نیز تحت تاثیر قرار میداد. اما ترس و وحشت قاتل در مقابل جسد مقتول هرچه باشد، چارهای جز آن ندارد که جنازه را مخفی کند و یا آنکه آن را قطعه قطعه نماید و از جنایت خود استفاده کند و به همین جهت با خشم خارقالعادهای بر روی جسد میافتد تا آنکه آن را قطعه قطعه کند. ورونسکی نیز مانند آن قاتل اینک صورت و شانههای آنا را غرق بوسه میکرد. زن زیبا دست او را به دست گرفته و تکان نمیخورد. آری این بوسهها را به قیمت حیثیت و شرافتش خریداری کرده بود.
آری این دست که برای همیشه به او تعلق داشت مال همدستش بود. آن دست را بلند کرد و بوسید. مرد جوان در مقابلش به زانو افتاد و کوشید در چهره ساکت و مرموز او چیزی بخواند. آنگاه آنا با تلاش فراوان از جای برخاست و او را عقب راند. صورتش بیشتر از آن جهت تاثرانگیز و ترحمآور بود که به هیچ روی از زیبایی و دلانگیزی او کاسته نشده بود.
وزن | 1464 گرم |
---|---|
نویسنده |
لئو تولستوی |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
1004 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.