(سرگذشتنامه فوتبالیست های انگلستان،هری ادوارد کین،1993م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 97 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
مایکل پارت |
سال چاپ |
1398 |
تعداد صفحه |
88 |
بازنویسی |
14030309 |
900,000 ریال قیمت اصلی: 900,000 ریال بود.810,000 ریالقیمت فعلی: 810,000 ریال.
(سرگذشتنامه فوتبالیست های انگلستان،هری ادوارد کین،1993م)
هری روی صندلی آشپزخانه نشسته و سرش را بین دستانش گرفته بود، صورتش را پنهان کرده و هقهق میکرد. نامهای باز شده از آرسنال که میگفت او را برای فصل بعد نخواستهاند روی میز بود. چارلی وارد شد و دستش را روی شانهی برادر کوچکترش گذاشت تا آرامش کند، اما هری دست او را پس زد و گفت: «تنهام بزار!»
چارلی نگاهی به او انداخت و گفت: «امکان نداره.»
پیراهن هری را از پشت کشید، او را بلند کرد و گفت: «پاشو بریم قدم بزنیم.»
چشمان هری سرخ و صورتش از اشک خیس بود. نگاهی به برادرش انداخت و تصمیم گرفت مقاومت نکند: «هرچی تو بگی.»
هوا هنوز سرد و خیابانها از باران صبح گاهی خیس بود. با وجود اینکه باران نمیآمد چارلی چتری روی سرش گرفته بود. در محله شروع به قدم زدن کردند. هری طرف دیگر پیادهرو راه میرفت و زیر چتر چارلی راه نمیرفت. از چند بلوک عبور کرده بودند اما هیچکدام از آنها کلمهای حرف نزده بود تا اینکه هری احساس کرد در حال انفجار است. بالاخره با خشم گفت: «من خوب بودم و گلهای زیادی زدم. دیگه نمیخوام تو هیچ باشگاهی بازی کنم».
چارلی نگاهی طولانی و جدی به او انداخت: «پدر و مادر یادت ندادن جا بزنی.»
هری جواب داد: «من جا نمیزنم.»
«احمق نباش. پشتکار چی میشه؟ میفهمی؟»
هری با تعجب نگاهی به برادر بزرگترش انداخت و گفت: «من نمیفهمم چی میگی!»
-میگم هیچ وقت کم نیار، ناامید نشو.
هری چشمانش را از نگاه برادرش دزدید.
-فکر میکردم میخوای حرفهای بشی. فکر میکردم میخوای موفق باشی.
هری جواب داد: «بیشتر از هرچیزی!»
-پس بزرگ شو! اگر اونا نخواستنت، اونا باختن نه تو!
هری دربارهاش فکر کرد. احساس کرده بود هیچ کس او را نمیخواهد. همیشه فکر میکرد صادق است، مخصوصا با خودش. اما حالا وقتش بود.
وزن | 97 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
مایکل پارت |
سال چاپ |
1398 |
تعداد صفحه |
88 |
بازنویسی |
14030309 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.