من و زنعمو کیتی بیرون رفتیم تا در شهر گردش کنیم. مثل دو خانم معمولی که به هواخوری آمده اند به نظر می رسیدیم ولی در حقیقت، دو بازرس بودیم که چیزی از نگاه تیزبینمان مخفی نمی ماند: خانه های شیک، کالسکه های تندرو، قیافه ی رهگذرها. حواس پنج گانه ام کاملاً هوشیار بود؛ تا به حال آن قدر آماده ی رویارویی با خطر نبودم؛ ظرف چند دقیقه، پیدایش کردیم.
0/5
(0 نظر)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.