(خاطرات سمیه گلریز،سفرنامه های ایرانی،قرن 14)
0/5
(0 نظر)
وزن | 393 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | سمیه گلریز |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحه | 406 |
بازنویسی | 14030508 |
3,450,000 ریال
(خاطرات سمیه گلریز،سفرنامه های ایرانی،قرن 14)
صبح با صدایی که از کوچه میآید بیدار میشوم. صدا چندان واضح نیست. اما حالا هرچه بود از او کمال تشکر را دارم. چون مانع از خوابیدن بیشتر و از دست دادن وقت شد.
دوش گرفتن و آماده شدن صبحگاهی سریع انجام میشود و تا به خودمان میآییم، وسط کوچه هستیم.
از سوپر مارکت بسیار بزرگی که شب گذشته در خیابان اصلی، پیش از رسیدن به کوچهمان دیده بودیم، صبحانه را تهیه میکنیم؛ شیر، آب میوه و دو کیک خانگی.
میخواهیم از اوساکا به شهر دیگر این حوالی یعنی به کوبه برویم. نمیدانم این چه نوع مرضی است که معمولا آدمی قدر چیزهایی که در نزدیکی او هستند نمیداند. چه در مورد انسانهایی که در کنار او هستند و همیشه فکر میکند برای محبت به آنها وقت دارد، چه در مورد اماکن و دیدن آنها. حالا ما هم فکر میکنیم وقت زیادی برای دیدن شهر اوساکا پیش رو خواهیم داشت و بهتر است فعلا به دیدنیهای شهر بندری کوبه که چهل دقیقهای تا اینجا فاصله دارد بشتابیم.
پیش از رفتن به کوبه لازم است دوباره کمی از یوروها را به ین تبدیل کنیم. در مرکز شهر پرسان پرسان از عابران سراغ صرافی را میگیریم. وقتی به دلیل آشنایی کم آنها با زبان انگلیسی چیزی دستگیرمان نمیشود، به یک فروشگاه لباس سرک میکشیم. شاید فروشنده به دلیل شغلش و ارتباط کمابیش با توریستها بتواند گرهای از مشکل ما بگشاید.
فروشگاه، بزرگ و حسابی خلوت است. دختر جوان ژاپنی که شاید بیست سالی بیشتر ندارد برای کمک به ما در یافتن صرافی شروع به گشتن در اینترنت میکند.
وزن | 393 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | سمیه گلریز |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحه | 406 |
بازنویسی | 14030508 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.