(داستان های فرانسه،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 156 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | آملی نوتومب |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 132 |
بازنویسی | 14020619 |
2,975,000 ریال
(داستان های فرانسه،قرن 20م)
ماری اسمش را دوست داشت. از داشتن این اسم خشنود بود، چون اصیلتر از هر اسم دیگری بود که میشد فکرش را کرد. هر وقت میگفت که اسمش ماری است، تأثیرش را میگذاشت. شخص مجذوب تکرار میکرد: «ماری».
صِرف داشتن چنین اسمی برای شرح موفقیت کافی نیست. میدانست که خوشگل است. با قامتی بلند و کشیده و صورتی سفید و روشن، نظرها را به خود جلب میکرد. اگر مقیم پاریس بود، شاید چنانکه باید دیده نمیشد، ولی برای آنکه مجبور نباشد در حومۀ پایتخت اقامت گزیند، در شهر نسبتا دوری زندگی میکرد. همیشه همان جا زندگی کرده بود و همۀ اهالی او را میشناختند.
ماری نوزده سال داشت، زمانش رسیده بود. زندگی معرکهای در انتظارش بود و او این را میدانست. در رشتۀ امور دفتری تحصیل میکرد، رشتهای که آیندۀ درخشانی نداشت ـ بهتر بود یک چیز بهتری میخواند. سال 1971 بود. همه جا این عبارت را میشنیدیم: «باید به جوانها میدان داد.»
او در میهمانیهای شبانۀ شهر، با آدمهای هم سن و سالش میپلکید، هیچکدام از این میهمانیها را از دست نمیداد. برای کسی که آشنا زیاد داشت، تقریبا هر شب جشنی به پا بود. بعد از گذشت دورۀ آرام کودکی و دورۀ ملالآور نوجوانی، زندگی تازه داشت شروع میشد. «از حالا به بعد، این من هستم که اهمیت دارم، بالاخره این داستان خودم است، دیگر داستان پدر و مادرم یا خواهرم نیست.» خواهر بزرگش تابستان پیش با یک جوان صاف و ساده عروسی کرده و به همین زودی مادر شده بود. ماری با این فکر که «خواهر جان، خندهها تمام!» به او تبریک گفته بود.
وزن | 156 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | آملی نوتومب |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 132 |
بازنویسی | 14020619 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.