آدولف هیتلر
قیمت اصلی: 5,300,000 ریال بود.4,770,000 ریالقیمت فعلی: 4,770,000 ریال.جانم برای مایا،روحم فدای تو
قیمت اصلی: 300,000 ریال بود.270,000 ریالقیمت فعلی: 270,000 ریال.هیولای دریا (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 950,000 ریال بود.855,000 ریالقیمت فعلی: 855,000 ریال.شجاعان در اعماق زمین (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 350,000 ریال بود.315,000 ریالقیمت فعلی: 315,000 ریال.کشتی جانگادا (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 850,000 ریال بود.688,500 ریالقیمت فعلی: 688,500 ریال.میشل استروگف (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 950,000 ریال بود.855,000 ریالقیمت فعلی: 855,000 ریال.ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان (زیرزمین اژدها)
قیمت اصلی: 900,000 ریال بود.729,000 ریالقیمت فعلی: 729,000 ریال.پنج هفته در بالون (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 900,000 ریال بود.729,000 ریالقیمت فعلی: 729,000 ریال.جزیره اسرارآمیز (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 900,000 ریال بود.810,000 ریالقیمت فعلی: 810,000 ریال.شازده کوچولو (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 850,000 ریال بود.765,000 ریالقیمت فعلی: 765,000 ریال.زندان یخ (ماجراهای کاپیتان هاتراس)
قیمت اصلی: 800,000 ریال بود.720,000 ریالقیمت فعلی: 720,000 ریال.جنگ و صلح (ادبیات داستانی جهان برای نوجوانان)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.ماجراهای حاجی بابای اصفهانی
قیمت اصلی: 2,800,000 ریال بود.2,520,000 ریالقیمت فعلی: 2,520,000 ریال.همین که برای انجام اوامر شاه به اصفهان وارد شدم به قدری کله ام از باد نخوت و غرور پر گشته بود که همشهریان خود یعنی اصفهانیان را از خاک راه کمتر می دانستم. زهی سعادت و افتخار که آنچه از خدا خواسته بودم رسید. با قبای سرافرازی و شمشیر توانایی بر مرکب شکوه سوار و به شهر خویش وارد شدم. درددل مردم را مخاطب ساخته می گفتم ای آن که روزی دلاک زاده ای را حقیر شمرده به باد سخریه می گرفتی، اکنون بیا معتمد شاه و وزیرش را تماشا کن! ای سرهایی که در زیر تیغ تیز من می آرمیدید، زنهار فرود آیید که اکنون به جای تراشیدن قوه بریدن دارم! ای کسانی که مرا از میراث محروم نمودید، گاه آن رسیده است که آن لقمه های نافروبرده چون خار در گلویتان گیر کند. با این امراض و اغراض هر کس در کوچه باد نعلم را می دید رم می کرد. خلاصه کوکب سعادت خویش را در اوج رفعت و اقبال و سهم ادبار خویش را در اقصی درجه حضیض دیدم. از در و دیوار به من ندا می رسید که دری تازه بر روی زندگانی تو باز شده. الغرض خوانندگان بدانید که حاجی بابای دلاک زاده از هر اعیانی متشخص تر گشته است.
آخوندی که پس از مرگ پدر، مادرم را به عقد خویش درآورده بود موقع ورودم به اصفهان در ده پانزده فرسنگی که مولدش بود رفته و مادرم را همراه داشت. علی محمد کاروانسرادار که با پیری دست به گریبان بود به دستیاری عزراییل بی انصاف نجات یافت و به گوشه مرگ فرورفت. چون از منزل بیرون می رفتم با بارت و بورتی تمام از جلو عابرین گذشته و به خم شدن سرها می نگریستم، اما از شما چه مخفی که هیچگاه پا را به حول و حوش دکان پدر مرحومم نمی گذاشتم که مبادا یکی از آن کثافات قدیمی قبضه ریشم را گرفته و از اسب جلال پایینم آورد. هیچ کس غیر از حکومت را آدم نمی شمردم و هروقت میدان را خالی می دیدم، کوس کبر و غروری نیز در جلوی او می زدم. البته با این وصف هر کس از سابقه من خبر نداشت تصور می کرد پسرعموی تیمور لنگ یا برادرزاده نادرشاهم.