(داستان ها و نمایشنامه های فارسی،قرن 14،گردآور:حمید تبریزی)
0/5
(0 نظر)
وزن | 229 گرم |
---|---|
نویسنده |
غلامحسین ساعدی |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
222 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
2,250,000 ریال
(داستان ها و نمایشنامه های فارسی،قرن 14،گردآور:حمید تبریزی)
بله آقایان… شماها هیچکدام باور نخواهید کرد، اما اگر عموی مرحومم زنده بود، همه چیز را تعریف میکرد، آنوقت هاجوواج میماندید، بله… همهی این اتفاقات که عرض میکنم، به سر جد بزرگ من آمده است. کسی چه میداند؟… من، پدرم. پدربزرگم و جد پدرم همه نسل بعد نسل خدمت کلیسا داریم… جد بزرگ من سروکارش همیشه با ارگ بود، در کلیسا ارگ میزد، در منزل هم که بود ارگ میزد، ارگ کهنهای را بعد از عمری تهیه دیده بود که دائم به صدا درمیآورد، مخصوصا هنگام غروب که مؤمنین از زیر پنجرهی پدربزرگ عبور میکردند، صدای عمیق و باعظمتی را میشنیدند که بهآرامی از میان پنجرهی نیمهباز بیرون میآمد و پخش میشد، توگویی که آیات بینات کتاب مقدس را تلاوت میکنند.
همه او را دوست داشتند، صورت موقّر چشمان عمیق داشت. هر وقت ارگ میزد، سکوت بر همه جا مینشست و تنها صدای شاسیهایی که او به نوسان درمیآورد شنیده میشد،… اما سرنوشت کار خود را کرد!
بیچاره پدربزرگ؛ هر وقت سرنوشت او را به یاد میآورم قلبم میفشارد و بر اینکه انسان با تقدیر نمیتواند جنگید ایمان میآورم.
وزن | 229 گرم |
---|---|
نویسنده |
غلامحسین ساعدی |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
222 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.