(اقتباس:ذبیح الله منصوری،داستان های فنلاندی،قرن 20م،تاریخ محاصره استانبول ترکیه،1453م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 1007 گرم |
---|---|
قطع |
وزیری |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
میکا والتاری |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
576 |
بازنویسی |
14030203 |
5,250,000 ریال
(اقتباس:ذبیح الله منصوری،داستان های فنلاندی،قرن 20م،تاریخ محاصره استانبول ترکیه،1453م)
نگاه من و او بیش از یک یا دو لحظه با هم تقاطع نکرد و حیرت و تبسم وی نیز بیش از یکی دو لحظه طول نکشید و گفتم: میدانم که شما وسیلۀ نقلیه و همراهان خود را گم کردهاید ولی بیم نداشته باشید زیرا من شما را به منزل پدرتان میرسانم.
در قسطنطنیه زنهای شوهردار یک روبان دورنگ به کلاه خود نصب مینمایند ولی دوشیزگانی که شوهر نکردهاند آن روبان را ندارند و من چون روبان مزبور را بر کلاه آن زن ندیدم فهمیدم که دوشیزه و بدون همسر میباشد. به همین جهت گفتم شما را به منزل پدرتان میرسانم و زن، بعد از شنیدن حرف من، نفسی عمیق کشید و آنگاه مثل کسی که از سؤال خود قصد تحقیق دارد پرسید آیا شما لاتینی هستید؟ گفتم اگر شما از لاتینی ها نفرت نداشته باشید میتوانم بگویم که من لاتینی هستم.
آنوقت باز نگاه ما به هم افتاد درحالیکه نظر به چشمهای یکدیگر دوخته بودیم میفهمیدیم که هردو میدانیم در گذشته هم را دیدهایم بدون اینکه کشف کنیم در کجا آن ملاقات روی داده است.
زن زودتر از من توانست خونسردی خود را احراز کند زیرا زنها در حضور مردها، بهتر از مردها، اراده و اختیار خویش را به دست میآورند و از من پرسید شما که هستید؟ این سؤال، برای این ادا میشد که زن بتواند بر هیجان خود غلبه کند و آرام بگیرد وگرنه من متوجه بودم همانطور که من در قلب خود او را میشناسم او هم در قلب خویش مرا میشناسد و لذا برای اینکه فرصتی بهدست بیاورد و تشویش درونی را از بین ببرد گفتم من در کشور فرانسه بزرگ شدهام و تا سن سیزده سالگی در فرانسه بودم و بعد از آن، از فرانسه خارج گردیدم و مسافرت کردم و چند کشور را دیدم و اسم من در فرانسه «ژان آنژ» یعنی «ژان فرشته» بود و در اینجا «آنژ» را «آنژلوس» میخوانند.
وزن | 1007 گرم |
---|---|
قطع |
وزیری |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
میکا والتاری |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
576 |
بازنویسی |
14030203 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.