(داستانهای مکزیکی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 199 گرم |
---|---|
نویسنده |
گییرمو آریاگا |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
190 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
2,100,000 ریال
(داستانهای مکزیکی،قرن 20م)
جسد بین شیارها افتاده بود. رامون آهسته نزدیکش شد و با هر قدمى که برمىداشت قلبش مىخواست از سینهاش بیرون بجهد. جسد زنی بود که در برکهای از خون افتاده بود. رامون تا آن را دید دیگر نتوانست چشم ازش بردارد. بیشتر با احساس شگفتی بود که آن جسم بیحرکت را نگاه میکرد تا هر چیز دیگر. مثل این بود که زن، با بازوهایى که از هم باز شده بودند، و یک پایی که اندکى خم شده بود، یک وداع آخرینی طلب میکرد. تصویرش حال رامون را پریشان کرد. آب دهانش را به سختى قورت داد و نفس عمیقى کشید. بوى شیرین و گُلیِ عطری ارزانقیمت به مشامش خورد. احساس کرد دلش مىخواهد دستش را بدهد به زن و او را از جایش بلند کند، به او بگوید دیگر به این مرده بودنش پایان دهد. اما زن در همان حالتِ برهنگىاش بىحرکت باقى ماند. رامون پیراهنش را از تن درآورد و تا آنجا که مىشد بدن او را با آن پوشاند. این بهترین پیراهن روزهاى یکشنبهاش بود. وقتىکه روى زن خم شده بود، او را شناخت. آدلا بود. از پشتش چاقو خورده بود.
وزن | 199 گرم |
---|---|
نویسنده |
گییرمو آریاگا |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
190 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.